loading...

همه چی دون

بازدید : 28
جمعه 20 مرداد 1402 زمان : 13:55

توسعه برند فرآیند ایجاد یک هویت منحصربه فرد از برند، محصول یا خدمات شما است که به طور دقیق عملکرد برند شما را تعریف می کند و شما را از رقیبتان متمایز می کند.توسعه برند یک گام اساسی محسوب می شود که تمام طرح های برندسازی و بازاریابی آینده به آن متکی هستند.فرآیند توسعه برند هدف اصلی ایجاد و تقویت تصویر برند یک شرکت است که در نهایت به تبدیل، تولید درآمد و بازده کلی کمک می کند.

فرآیند توسعه برند چیست؟

فرآیند توسعه برند بخشی از برنامه بازاریابی بزرگ تر برای شرکت است.

این فرآیند در عین حال ضروری است.

در این صورت، فرآیند توسعه برند لزوما به میلیون ها دلار برای توسعه برند شما نیاز ندارد، اگر تلاش زیادی صرف کنید، کار تمام خواهد شد.

جایگاه کسب وکار خود را در صنعت مشخص کنید

تقریبا همه چیز را می توان برند کرد، می تواند محبوب ترین چیز مانند یک شخص، یک شرکت، یک محصول یا یک سرویس باشد.

بنابراین، ماموریت شما این است که موقعیت کسب وکار خود را در صنعت تعریف کنید، که بخش مهمی از فرآیند برندسازی است، سپس تعیین کنید که فکر می کنید چه چیزی با برند، داستان شما، و همچنین عناصر و سبک شما امیدوارکننده است.

ممکن است برای تکمیل این فرآیند به کمک یک تیم بازاریابی نیاز داشته باشید تا موفق شوید.

تحقیق مشتریان را هدف قرار می دهد

تحقیق در مورد بازار هدف نیز یک روش ضروری برای اجرای موثر توسعه برند است.

برخی از استارتاپ ها ممکن است این مرحله را نادیده بگیرند زیرا فکر می کنند می توانند نیازها و خواسته های مخاطبان خود را درک کنند.

با این حال، وقتی صحبت از تحقیقات حرفه ای بازار می شود، آن ها در نهایت می توانند بینش های مهم واقعی را تعریف کنند که هدف چه کسی است، چه چیزی را دوست دارند یا دوست ندارند، چالش های آن ها چیست، و چگونه می توانند به آن ها نیز کمک کنند.

نام، تگ و لوگوی خود را ایجاد کنید

همچنین زمانی که یک نام، یک تگ و یک لوگو برای شرکت خود می سازید، ارزش امتحان کردن بخشی از توسعه برند را دارد. این کار لازم نیست اما توصیه می شود.

نام، لوگو و تگ شما برند شما نیستند، بلکه بخشی از هویت برند شما هستند.

شما باید راهی برای واقعی کردن آن پیدا کنید تا به راه هایی برای برقراری ارتباط یا نماد برند خود تبدیل شوید.

اگر می خواهید لوگوی دیگری را تغییر دهید، لوگو و تگ جدید می تواند جایگاه برند شما را بهتر حفظ کند و این کاری نیست که بدون فکر کردن دقیق انجام دهید.

شما می توانید در تعریف نام، تگ و لوگو از تیم بازاریابی کمک بگیرید تا با مخاطبان خود هماهنگ شوید.

برای ارتقای کسب وکار خود محتوا تولید کنید

بازاریابی محتوا به طور خاص برای شرکت های خدمات حرفه ای در عصر اینترنت امری ضروری است.

این کار می تواند مانند سایر بازاریابی های سنتی انجام شود، اما می تواند کارها را موثرتر انجام دهد.

شما باید محتوای آموزشی ارزشمندی دراختیار مخاطبان جذاب قرار دهید و آن ها را پرورش دهید.

به یاد داشته باشید که باید روی شهرت و دیده شدن تمرکز کنید.

اگر تنها روی افزایش دیده شدن تمرکز کنید، کسب وکار شما به ندرت موفق خواهد شد.

بنابراین، تبلیغات یا اسپانسرینگ های "آگاه سازی" سنتی گاهی اوقات می توانند نتایج ناامیدکننده ای داشته باشند.

در عین حال، اگر بازاریابی محتوایی شما هم دید و هم شهرت شما را افزایش دهد، قطعا راهی عالی برای مرتبط شدن برند شما با مخاطبان هدفتان خواهد بود.

ردیابی و اعمال تنظیمات

این مرحله نهایی فرآیند توسعه برند است، در عین حال، احتمالا مهم ترین مرحله است.

همانطور که می بینید، یک استراتژی منسجم در ابتدا با تمام نیت خوب برای یک برند و نتایج آن تولید و شروع می شود.

وقتی صحبت از واقعیت به میان می آید، افراد ممکن است درگیر کار مشتری و همچنین وظایف توسعه برند شوند و ما به ردیابی به عنوان ابزاری برای نگه داشتن همه چیز در مسیر درست نیاز داریم.

هم اجرای طرح و هم نتایج آن باید پی گیری شود.

باید از خودتان سوالاتی بپرسید، مانند اینکه آیا این استراتژی آن طور که برنامه ریزی شده بود، اجرا شد؟

با اقدامات هدفمندی چه اتفاقی افتاد؟

آیا سرنخ های جدید، درخواست های کارمندان، و فرصت های هم کاری ایجاد شده اند؟

اگر بتوانید این سوالات را به خوبی پاسخ دهید، ردیابی و کل فرآیند آن به شما کمک خواهد کرد تا مطمئن شوید که می توانید تنظیمات مناسب را در زمان مناسب انجام دهید.

توصیه ها و استراتژی های بونوس

ایجاد یک بیانیه ماموریت

اول از همه باید بیانیه ماموریت خود را به عنوان فهرستی از نقاط قوت اصلی کسب وکار خود ایجاد کنید.

از خودتان سوالاتی مانند این بپرسید که چرا کار شروع شد؟

موسس باید چه مشکلی را حل می کرد؟

در نتیجه می توانید ارزش ها، مزایا و کیفیت را به صورت یکجا تعیین کنید.

لازم نیست بیانیه ماموریت خود را به مردم ارائه دهید تا تاثیرگذار باشند.

تنها یک چراغ راهنمای داخلی می تواند چشم انداز و الهام بخش کارمندان شما باشد تا دقیقا بدانند شرکت آن ها برای چه چیزهایی می جنگد و چگونه کار آن ها باید به صورت روزانه منعکس شود.

شخصی سازی

شما باید تا جایی که می توانید شخصی سازی کنید زیرا مصرف کنندگان می خواهند ببینند محصولات و کسب و کارشان در نحوه صحبت با آنها بهبود می یابد.

بنابراین، به این معنی است که باید روی دانستن نقاط درد مخاطب هدف خود، ورود به رسانه های اجتماعی، استفاده از نام کوچک آنها در ایمیل ها و بسیاری موارد دیگر تمرکز کنید.

فقط سعی کنید به جای استفاده از زبان روباتیک، اشتیاق بیش از حد و صحبت کردن نوزاد، لحن صدایی را که مشتریان شما بیشتر از آن قدردانی می‌کنند، بیابید زیرا باعث می‌شود آنها احساس بی‌اعتباری کنند.

برند خود را بسازید

وقت آن است که شروع به ساختن نام تجاری خود کنید، همانطور که برای تعیین پایه و اساس برند خود و آنچه که نشان می دهد انجام داده اید.

به طور خاص، شما باید راهنمای سبک خود را ایجاد کنید، در مورد شخصیت برند خود تصمیم بگیرید و همچنین استراتژی برند خود را تدوین کنید.

هنگام انجام این کار مراقب باشید زیرا برند شما نشان دهنده احساسی است که تبلیغات شما برمی انگیزد، نوع افرادی که برای شما کار می کنند، و همچنین صمیمیت تیم پشتیبانی شما، صدا، تصاویر بصری، ارزش های کسب و کار بسیار مهم هستند.

بنابراین اگر از همان ابتدا به این مرحله از فرآیند برندسازی رسیدگی کنید، آنگاه صاحب حیات و عمقی خواهید شد که برای تقویت تصویر کسب و کارتان لازم است.

چرا توسعه برند مهم است؟

موفق ترین شرکت ها برای اتخاذ تصمیمات بازاریابی هدفمند و استراتژیک، یک استراتژی جامع برند را توسعه می دهند، مستقر می کنند و مرتباً بازبینی می کنند.

آنها آن را بال نمی زنند.

زمین در بازار مناسب

بازاریابی برای یک بازار گسترده و مخاطبان هدف مبهم مانند گرفتن یک عکس در تاریکی است.

توسعه نام تجاری به شما کمک می کند که مخاطبان هدف خود را در چه زمانی و در کجا قرار دهند.

صرفه جویی در زمان و بودجه ارزشمند

سرمایه گذاری در توسعه برند به شما کمک می کند منابع خود را به صورت استراتژیک بر روی پیام رسانی، بازاریابی و پیشنهادات ارزشی مناسب متمرکز کنید.

تیم های خود را هماهنگ کنید

توسعه برند شفافیت و ثبات را در اهداف و استراتژی برند شما به ارمغان می آورد به طوری که همه تیم های شما از فروش گرفته تا بازاریابی و محصول در یک صفحه قرار می گیرند.

تفاوت بین توسعه برند و برندسازی

حال ممکن است باخود فکر کنید که تفاوت بین برندسازی و توسعه برند چیست.

به طور معمول، احتمالا اصطلاح برندسازی را شنیده اید و نه به اندازه توسعه برند.

برای تعریف ساده آن ها،

توسعه برند فرآیند توسعه یک استراتژی برای ترویج یک برند است.

هدف در اینجا عمدتا حفظ یک استاندارد مشخص برای برند و همچنین جلب اعتماد مشتریان است.

برندینگ شامل تمام فعالیت های سطح اجرایی است که از واسطه های ارتباطی واقعی برای بهبود برند یک شرکت استفاده می کنند.

تمام فعالیت ها از کانال های رسانه های اجتماعی گرفته تا رویدادهایی که به تصویر مثبت برند کمک می کنند را می توان برندسازی نامید.

هر دوی این اصطلاحات یک سان به نظر می رسند و مشخصا ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند.

تنها تفاوت ظریفی بین آن ها وجود دارد اما هدف نهایی ایجاد هویتی قوی برای برند است.

مراحل اصلی توسعه برند

برچسب ها برند ,
بازدید : 5
جمعه 30 تير 1402 زمان : 15:03

مدیریت رفتار سازمانی (OBM) زیرشاخه ای از تحلیل رفتار کاربردی (ABA) است که کاربرد اصول تحلیل رفتار و تکنیک های مدیریت احتمالی برای تغییر رفتار در زمینه سازمانی است.

از طریق این اصول و ارزیابی رفتار، OBM به دنبال تجزیه و تحلیل و به کارگیری اقدامات قبلی و تأثیرگذار یک فرد قبل از وقوع عمل است، و پیامد آن، آنچه در نتیجه اقدامات شخص رخ می دهد، مداخلاتی که بر رفتارهای مرتبط با مأموریت و اهداف کلیدی سازمان و کارگران آن تأثیر می گذارد.

خاستگاه های رفتار سازمانی

مطالعه رفتار سازمانی ریشه در اواخر دهه 1920 دارد، زمانی که شرکت وسترن الکتریک مجموعه‌ای از مطالعات معروف را در مورد رفتار کارگران در کارخانه هاثورن ورکز خود در سیسرو، ایالت، راه‌اندازی کرد.

محققان در آنجا تصمیم گرفتند تا تعیین کنند که اگر محیط آنها با نورپردازی بهتر و سایر پیشرفت‌های طراحی ارتقا یابد، می‌توان کارایی بیشتری را برای کارگران ایجاد کرد. در کمال تعجب، محققان دریافتند که محیط کمتر از عوامل اجتماعی اهمیت دارد. برای مثال، مهم‌تر این بود که مردم با همکاران خود کنار بیایند و احساس کنند که رئیس‌هایشان از آنها قدردانی می‌کنند.

این یافته‌های اولیه الهام‌بخش مجموعه‌ای از مطالعات گسترده بین سال‌های 1924 و 1933 بود.

آنها تأثیرات بر بهره وری وقفه های کاری، انزوا، و روشنایی، و بسیاری از عوامل دیگر را شامل می شوند.

اثر هاثورن - که نحوه تغییر رفتار آزمودنی‌ها را هنگامی که می‌دانند مشاهده می‌شوند، توصیف می‌کند - شناخته‌شده‌ترین مطالعه درباره رفتار سازمانی است. به محققان آموزش داده می شود که بررسی کنند که آیا اثر هاثورن (و تا چه میزان) ممکن است یافته های آنها را در مورد رفتار انسان تغییر دهد یا خیر.

رفتار سازمانی تا دهه 1970 به طور کامل توسط انجمن روانشناسی آمریکا به عنوان یک رشته مطالعات آکادمیک به رسمیت شناخته نشد.

با این حال، تحقیقات هاثورن برای اعتبار بخشیدن به رفتار سازمانی به عنوان یک رشته تحصیلی مشروع، اعتبار دارد و اساس حرفه منابع انسانی (HR) است که ما اکنون آن را می شناسیم.

پنج مدل رفتار سازمانی

پنج مدل رفتار سازمانی عبارتند از:

مدل خودکامه،

مدل حضانت،

مدل حمایتی،

مدل دانشگاهی و

مدل سیستم

مدل خودکامه

مدل استبدادی مدلی است که به قدرت، قدرت و اقتدار رسمی بستگی دارد.

در یک سازمان استبدادی، افرادی (مدیریت/مالکین) که وظایف یک سازمان را مدیریت می کنند، دارای اختیار رسمی برای کنترل کارکنانی هستند که زیر نظر آنها کار می کنند. این کارمندان سطح پایین کنترل کمی بر عملکرد کاری دارند. ایده ها و نوآوری های آنها به طور کلی مورد استقبال قرار نمی گیرد، زیرا تصمیمات کلیدی در سطح مدیریت ارشد گرفته می شود.

اصل راهنما در پشت این مدل این است که مدیریت/مالکان تخصص تجاری بسیار بالایی دارند و کارمند متوسط مهارت نسبتاً پایینی دارد و نیاز به هدایت و هدایت کامل دارد. این نوع سیستم مدیریت خودکامه در عصر انقلاب صنعتی در کارخانه ها رایج بود.

یکی از مهم‌ترین مشکلات مرتبط با مدل استبدادی این است که تیم مدیریت باید کارکنان را خرد مدیریت کند - جایی که آنها باید تمام جزئیات را تماشا کنند و تک تک تصمیم‌ها را بگیرند. واضح است که در یک سازمان مدرن‌تر، که در آن متخصصان با دستمزد بالا به کار گرفته می‌شوند، یک سیستم استبدادی غیرعملی و بسیار ناکارآمد می‌شود.

مدل استبدادی همچنین باعث کاهش رضایت شغلی و روحیه کارکنان می شود. این به این دلیل است که کارمندان احساس ارزشمند بودن و بخشی از تیم کلی نمی کنند. این منجر به سطح پایین عملکرد کاری می شود. در حالی که مدل استبدادی ممکن است برای برخی موقعیت‌های کارخانه‌ای بسیار خودکار مناسب باشد، برای اکثر سازمان‌های امروزی منسوخ شده است.

مدل حضانت

مدل نگهداری حول محور مفهوم تامین امنیت اقتصادی برای کارکنان – از طریق دستمزد و سایر مزایا – است که باعث ایجاد وفاداری و انگیزه در کارکنان می شود.

در برخی کشورها، بسیاری از شرکت‌های حرفه‌ای مزایای بهداشتی، خودروهای شرکتی، بسته‌بندی مالی حقوق و غیره را ارائه می‌کنند – اینها مشوق‌هایی هستند که برای جذب و حفظ کارکنان با کیفیت طراحی شده‌اند.

تئوری اساسی برای سازمان این است که آنها نیروی کار ماهرتر، کارکنان با انگیزه بیشتر و مزیت رقابتی از طریق دانش و تخصص کارکنان خواهند داشت.

یکی از معایب مدل نگهبانی این است که کارکنان با عملکرد پایین را نیز جذب و حفظ می کند. یا حتی ممکن است سطح پایین تری از انگیزه را از سوی برخی از کارکنانی که احساس می کنند در یک سازمان "به دام افتاده" هستند، ارائه دهد زیرا مزایای آن برای ترک آن بسیار خوب است.

مدل حمایتی

برخلاف دو رویکرد قبلی، مدل حمایتی حول محور رهبری مشتاق متمرکز است.

این بر اساس کنترل و اختیار (الگوی استبدادی) یا بر انگیزه ها (الگوی حضانت) نیست، بلکه سعی می کند از طریق رابطه مدیر و کارمند و نحوه رفتار روزمره با کارکنان، انگیزه کارکنان را ایجاد کند.

کاملاً برخلاف مدل استبدادی، این رویکرد بیان می‌کند که کارکنان خودانگیخته هستند و ارزش و بینشی برای کمک به سازمان، فراتر از نقش روزمره‌شان دارند.

هدف این مدل ایجاد انگیزه در کارکنان از طریق یک محل کار مثبت است که در آن ایده های آنها تشویق می شود و اغلب با آنها سازگار می شود. بنابراین، کارکنان نوعی «خرید» با سازمان و جهت دهی آن دارند.

مدل دانشگاهی

مدل دانشگاهی مبتنی بر کار تیمی است - همه به عنوان همکار کار می کنند (از این رو نام مدل).

محیط کلی و فرهنگ شرکتی باید با این مدل هماهنگ شود، جایی که همه به طور فعال در آن شرکت می‌کنند - مربوط به وضعیت و عناوین شغلی نیست - همه تشویق می‌شوند تا با هم برای ایجاد یک سازمان بهتر کار کنند.

نقش مدیر پرورش این کار گروهی و ایجاد محیط های کاری مثبت و پرانرژی است. در بسیاری از موارد، مدیر را می توان «مربی» تیم دانست. و به عنوان مربی، هدف این است که تیم را در کل عملکرد خوبی داشته باشد، به جای تمرکز بر عملکرد خود یا عملکرد افراد کلیدی.

مدل دانشگاهی در سازمان‌هایی که نیاز به یافتن رویکردهای جدید دارند - تیم‌های بازاریابی، تحقیق و توسعه، فناوری/نرم‌افزار - در واقع در هر جایی که چشم‌انداز رقابتی دائماً در حال تغییر است و ایده‌ها و نوآوری عوامل کلیدی موفقیت رقابتی هستند، کاملاً مؤثر است.

مدل سیستم

مدل سازمانی نهایی به عنوان مدل سیستمی شناخته می شود.

این مدرن ترین مدل از پنج مدل مورد بحث در این مقاله است. در مدل سیستم، سازمان به ساختار کلی و محیط تیم نگاه می کند و در نظر می گیرد که افراد دارای اهداف، استعدادها و پتانسیل های متفاوتی هستند.

هدف مدل سیستم این است که بین اهداف فرد با اهداف سازمان تعادل برقرار کند.

افراد بدیهی است که خواهان دستمزد خوب، امنیت شغلی هستند، اما همچنین می خواهند در یک محیط کاری مثبت کار کنند که در آن سازمان به جامعه و/یا مشتریانش ارزش می افزاید.

سیستم مدل باید مشارکت کلی مدیران و کارکنان با یک هدف مشترک باشد و در جایی که همه احساس کنند در سازمان سهم دارند.

اهمیت رفتار سازمانی

نیاز و اهمیت رفتار سازمانی به شرح زیر است:

  1. بهبود مهارت

مطالعه رفتار سازمانی به بهبود مهارت ها کمک می کند.

این شامل توانایی کارکنان و استفاده از دانش برای کارآمدتر شدن است.

مطالعه رفتار سازمانی همچنین مهارت های کاری مدیران و سایر کارکنان را بهبود می بخشد.

  1. درک رفتار خرید مصرف کننده

همچنین بخش مهمی برای بهبود فرآیند بازاریابی با درک رفتار خرید مصرف کننده است.

  1. انگیزه کارکنان

رفتار سازمانی (OB) به درک اساس انگیزش و راه های مختلف برای ایجاد انگیزه مناسب در کارکنان کمک می کند.

  1. ماهیت کارکنان

درک ماهیت پرسنل و کارکنان برای مدیریت صحیح آنها مهم است.

با کمک رفتار سازمانی، ما می توانیم بفهمیم که آیا کارکنان یا افراد:

درونگرا

برون گرا

با انگیزه

مسلط

دیگر

  1. پیش بینی رویدادهای سازمانی

مطالعه علمی رفتار به درک و پیش بینی رویدادهای سازمانی کمک می کند.

به عنوان مثال برنامه ریزی سالانه کسب و کار، مدیریت تقاضا، مدیریت خط تولید، برنامه ریزی تولید، برنامه ریزی منابع، لجستیک و غیره.

  1. کارایی و اثربخشی

مطالعه رفتار سازمانی به افزایش کارایی و اثربخشی سازمان کمک می کند

  1. محیط بهتر سازمان

OB به ایجاد یک محیط سالم، اخلاقی و روان در یک سازمان کمک می کند.

  1. استفاده بهینه یا بهتر از منابع

مطالعه OB به درک بهتر کارکنان و سبک کار و مهارت آنها کمک می کند.

با درک این موضوع، مدیریت می تواند کارکنان را برای استفاده بهینه از منابع آموزش دهد و انگیزه دهد.

  1. حسن نیت سازمان

رفتار سازمانی به بهبود حسن نیت سازمان کمک می کند.

نمونه های رفتار سازمانی

مدیریت رفتار سازمانی توسط بسیاری از شرکت ها، کسب و کارها و سازمان ها اجرا شده است و عملکرد کارکنان را به طور چشمگیری بهبود بخشیده است.

1) نوکیا

یکی از شناخته شده ترین نمونه های رفتار سازمانی امروز نوکیا است. مطالعه مدیریت رفتار سازمانی نوکیا می‌تواند برای بسیاری از سازمان‌ها، شرکت‌ها و شرکت‌های تجاری در مقیاس کوچک یا تازه تأسیس مفید باشد.

پس از یک سری شکست‌ها در سال 2009، نوکیا مدیریت رفتار سازمانی را پیاده‌سازی کرد که بسیار موفق بود و وضعیت گذشته خود را به عنوان با ارزش‌ترین شرکت فنلاند به دست آورد.

2) گوگل

گوگل خیلی بیشتر از یک موتور جستجو است. مهندسان متخصص گوگل در حال مطالعه و تحقیق در مورد پروژه‌های مختلف هستند، مانند پیاده‌سازی و تقویت فناوری هوش مصنوعی، بهبود اتوماسیون فرآیند تلفن همراه و حتی خودروهای خودران.

گوگل آنقدر متنوع شد که مدیریت شرکت دشوار شد.

بنابراین، گوگل پیاده سازی مدیریت رفتار سازمانی را در سال 2015 آغاز کرد. یک متخصص مجله رفتار سازمانی را نوشت و گوگل را به مجموعه ای از شرکت ها با شرکت مادر جدید، آلفابت، که بر شرکت ها نظارت می کرد، تجزیه کرد.

3) مایکروسافت

اگرچه مایکروسافت ویندوز و محصولات آفیس به صدرنشینی در دنیای فناوری رسیدند، اما مایکروسافت با تسلط اپل و سامسونگ بر بازار گوشی‌های هوشمند و تسلط گوگل بر موتورهای جستجوی آنلاین، برای ایجاد هویت تلاش کرد.

پس از اجرای مدیریت رفتار سازمانی، مشخص شد که مشکل در کارکنان شرکت و سایر شرکت‌های کوچکی است که تا حد خصومت رقابتی بودند.

مشکل باید حل می شد و شرکت های کوچک و کارکنان باید با هم همکاری می کردند و به صورت تیمی کار می کردند.

بنابراین، مدیرعامل وقت مایکروسافت بر حذف این تبعیض‌ها و رقابت تهاجمی تمرکز کرد و به تولید بیشتر کارمندان و کارکنان و رضایت شغلی توجه کرد.

برای انجام این کار، محاسبات شخصی و یک پلتفرم ابری هوشمند معرفی شد که بهره‌وری کارکنان را تقویت کرد و فرآیندهای تجاری را کارآمدتر کرد.

علاوه بر این، هوش مصنوعی و گروه‌های تحقیقاتی با دانشمندان کامپیوتری ایجاد شد که روی پروژه‌های مختلف با هم کار می‌کردند.

مدیر عامل در مصاحبه ای از مدیریت رفتار سازمانی و نگرش کارکنان بسیار تمجید کرد. گفته می شود که کارمندان با انگیزه تر، مولدتر و درگیر کار خود هستند.

برچسب ها مدیریت ,
بازدید : 7
جمعه 23 تير 1402 زمان : 15:51

سرنخ فروش شرکت یا فردی است که پتانسیل تبدیل شدن به یک مصرف کننده پولی را دارد. سرنخ ها در اولین مرحله تبدیل شدن به مشتری بالقوه هستند. سرنخ ها افرادی هستند که با انجام نوعی عمل، مانند کلیک کردن بر روی پیوند یا پر کردن یک فرم، به کالاها یا خدمات ابراز علاقه کرده اند. برای تبدیل یک سرنخ به مشتری، یک شرکت باید با سرنخ تماس بگیرد، اطلاعاتی در مورد محصول ارائه دهد و فروش را ببندد. ایجاد سرنخ ها و سرمایه گذاری کارآمد از منافع آنها بخش مهمی از فرآیند فروش یک شرکت است.

انواع سرنخ ها

بر اساس سطح تعامل سرنخ ها با محصول شما، آنها را به سه دسته اصلی سرد، گرم و گرم طبقه بندی می کنیم.

سرنخ های سرد

سرنخ های سرد افراد یا شرکت هایی هستند که یا در مورد کسب و کار شما چیزی نشنیده اند یا آگاهی از برند بسیار محدودی دارند. این سرنخ ها برای بازار هدف شما مناسب هستند، اما در هیچ یک از کانال های شما مشارکت قابل توجهی نشان نداده اند.

بدیهی است که تبدیل سرنخ های سرد به مشتریان بالقوه سخت ترین است، بنابراین آنها نباید تمرکز اصلی شما باشند. می‌توانید از طریق تماس‌های تلفنی، ایمیل‌ها و تماس‌های اجتماعی با آنها ارتباط برقرار کنید.

سرنخ های گرم

اگر یک سرنخ در وبلاگ شما مشترک شود، فرمی را پر کند، در کنفرانس اینترنتی شما شرکت کند و شروع به ماندن کند، جایگاه خود را به عنوان یک سرنخ گرم به دست آورده است. سرنخ های گرم معمولاً هنوز آماده خرید نیستند، اما در مورد برند و هدف کسب و کار شما کنجکاو هستند.

برای تبدیل سرنخ های گرم به مشتریان بالقوه، مهم است که آنها را با پاسخ دادن سریع، ارائه دمو، به اشتراک گذاشتن داستان های موفقیت سایر مشتریان یا انجام معاملات کوتاه مدت، پرورش دهید.

سرنخ های داغ

آخرین، اما مطمئناً نه کم‌اهمیت، ما سرنخ‌های داغ داریم که شامل مصرف‌کنندگانی می‌شود که قبلاً تمایل به خرید کالا یا خدمات خاصی را ابراز کرده‌اند.

سرنخ های داغ همچنین می توانند به عنوان مشتریان بالقوه در نظر گرفته شوند زیرا آنها از قبل به دنبال خدمات خاصی از شما هستند و به احتمال زیاد دارای اختیار و بودجه برای خرید هستند. با سرنخ های داغ، نیازی به پرورش دادن زیادی ندارید، علاوه بر این ممکن است یک پیشنهاد فروش ارائه دهید تا بتوانند توضیح کاملی از ماهیت و مزایای محصول شما دریافت کنند.

5 نکته اثبات شده تولید سرنخ

به دست آوردن سرنخ های جدید یک تلاش بین بخشی است. تولید سرنخ مستلزم استعداد و تخصص همه افراد، از فروش گرفته تا تیم های بازاریابی است. در اینجا چند استراتژی برای به دست آوردن سرنخ های با کیفیت بالا برای افزایش شانس موفقیت آورده شده است.

ایجاد تحقیق اصلی

تبدیل شدن به یک متخصص صنعت قابل اعتماد اغلب می تواند منجر به کسب و کار بالقوه بیشتری شود. شما فقط باید مایل به اختصاص زمان و منابع برای انجام و انتشار تحقیقات مرتبط برای مشتریان بالقوه باشید.

در تحقیقات اولیه BuzzSumo و Mantis Research برای بازاریابی، 55 درصد از بازاریابان گفتند که در نتیجه انتشار تحقیقات اصلی خود، سرنخ به دست آورده‌اند.

هرچه داده های بیشتری جمع آوری و در گزارش های قابل توجه جمع آوری کنید، سازمان شما از انتشارات، رسانه های اجتماعی و تبلیغات شفاهی جذب بیشتری خواهد کرد. پیوندهای بیشتر در کانال ها، افراد را به سمت وب سایت شما می کشاند. از آنجا، بازدیدکنندگان ممکن است برای یک خبرنامه ایمیل یا یک آزمایش، نسخه آزمایشی یا مشاوره رایگان ثبت نام کنند.

و درست مانند آن، مردم به سرنخ فروش تبدیل می شوند.

یک حضور استراتژیک در رسانه های اجتماعی ایجاد کنید

رسانه‌های اجتماعی ممکن است برای تولید سرنخ‌های ورودی بی‌معنا به نظر برسد. از این گذشته، تقریباً یک چهارم از بازاریاب‌هایی که در نظرسنجی چشم‌انداز بازاریابی B2B بازاریاب اصلی مورد بررسی قرار گرفتند، رسانه‌های اجتماعی را به عنوان روشی برتر با بازده سرمایه (ROI) بالا گزارش کردند.

اما ایجاد سرنخ به سادگی پست کردن در هر کانالی نیست. مطمئناً فیس‌بوک و اینستاگرام کاربران بی‌نهایتی دارند، اما آیا این بدان معناست که این کاربران سرنخ‌های فروش هستند که احتمالاً تبدیل می‌شوند؟ شاید اگر هزاره ها مخاطب شما باشند. آیا توییتر جایی است که تصمیم گیرندگان وقت خود را سپری می کنند؟ شاید، اما احتمالاً در لینکدین شانس بیشتری خواهید داشت.

مطمئن شوید که در کانال هایی هستید که پایگاه مشتری ایده آل شما به طور مرتب از آن استفاده می کند. اما مراقب نحوه ارائه کسب و کار و پیشنهادات خود در آن پلتفرم ها باشید. همچنین باید با کاربران تعامل داشته باشید و جوامع آنلاین را در هر کانال ایجاد یا پرورش دهید تا سرنخ های ارزشمند را جذب کنید.

در رویدادهای صنعت شرکت کنید

تقریباً یک سوم از پاسخ دهندگان در نظرسنجی چشم انداز بازاریابی B2B نشان دادند که رویدادهای زنده با بازگشت سرمایه (ROI) زیاد، سرنخ ها را به دست آورده اند. اما باز هم، شما باید در مورد رویدادهایی که برای شرکت انتخاب می کنید عمدی باشید. برای مثال، یک شرکت نرم‌افزاری که راه‌حل‌هایی را برای تیم‌های فروش ارائه می‌کند، از رفتن به یک اجلاس برای مشاوران مالی سود چندانی نخواهد داشت.

فقط در رویدادهایی شرکت کنید - مانند نمایشگاه های تجاری، کارگاه ها و کنفرانس ها - که شرکت کنندگانی را جذب می کند که با شخصیت خریدار شما مطابقت دارند. با جلسات معنادار و آموزنده، سرنخ‌ها را درگیر کنید، در غرفه‌ها شبکه‌سازی کنید و به منابع مرتبط مانند راهنماها، کتاب‌های الکترونیکی و غیره دسترسی پیدا کنید. هر کاری که می توانید انجام دهید تا علاقه شرکت کنندگان را برانگیزد تا آنها به اندازه کافی مجذوب شوند تا بیشتر بیاموزند.

میزبانی وبینارهای آموزشی

وبینارها محتوای آموزشی مورد نیاز خریداران بالقوه را برای پیشرفت حرفه ای خود ارائه می دهند. بر اساس گزارش معیارهای وبینار ON24، 89 درصد از بازاریابان کسب و کارهای کوچک و سازمانی "بر این باورند که وبینارها در ایجاد سرنخ های واجد شرایط از کانال های دیگر بهتر عمل می کنند."

ایجاد وبینارها برای جمعیت هدف شما می تواند منجر به سرنخ بیشتر شود. به عنوان مثال، یک نماینده موفقیت مشتری احتمالاً در یک وبینار در مورد چگونگی بهبود حفظ و جلوگیری از ریزش شرکت خواهد کرد. ممکن است یک شرکت میزبان این وبینار باشد و راه حلی ارائه دهد که به شرکت کنندگان در دستیابی به اهدافشان کمک کند. در پایان وبینار، شرکت این راه حل را ارائه می دهد و از شرکت کنندگان دعوت می کند تا اطلاعات بیشتری کسب کنند.

با بخش بازاریابی خود کار کنید تا وبینارهای موفقی را برای مخاطبانی برگزار کنید که با مشخصات مشتری ایده آل شما همسو هستند. شما فهرستی از سرنخ‌های امیدوارکننده را جذب خواهید کرد که مایل به گوش دادن به آنچه می‌خواهید بگویید.

یک سفر مشتری در محتوای خود ایجاد کنید

بر اساس نظرسنجی چشم انداز بازاریابی B2B، بازاریابی محتوا در میان سه کانال برتر تولید کننده سرنخ با بالاترین ROI است.

برای تجربه نتایج مثبت از تلاش‌های بازاریابی محتوا، باید یک سفر مشتری در محتوای خود ایجاد کنید. خریداران احتمالی را به سفری ببرید که به طور پیوسته علاقه آنها را به محصول یا خدمات شما افزایش می دهد.

با پست های وبلاگ برتر ساخته شده برای بهینه سازی موتور جستجو شروع کنید. از تماس به اقدامات (CTA) و پیوندهای داخلی برای هدایت خوانندگان به پست‌های میان قیف که محصول شما را معرفی می‌کنند، استفاده کنید. در آن پست‌ها، به محتوای پایین قیف پیوند دهید - مانند مطالعات موردی، توصیفات، مقالات سفید و موارد دیگر - جایی که می‌توانید CTAهایی را قرار دهید که خواننده را تشویق به درخواست نسخه آزمایشی یا آزمایشی رایگان کند.

در پایان، شما سرنخ هایی خواهید داشت که واقعاً به شرکت شما و آنچه ارائه می دهد علاقه مند هستند.

چگونه می توانید سرنخ پیدا کنید؟

روش‌های مؤثر بسیاری وجود دارد که یک شرکت می‌تواند برای یافتن و تولید سرنخ‌های فروش از آن استفاده کند. با توسعه فناوری و تکامل جامعه، بهترین تاکتیک ها برای تولید سرنخ نیز تغییر کرده است. در اینجا پیشنهادات ما برای برخی از بهترین راه ها برای یافتن سرنخ وجود دارد:

سایت اینترنتی

اساسی ترین ابزاری که برای تولید سرنخ نیاز دارید، وب سایتی است که به طور موثر کالاها یا خدمات شما را معرفی کند. این وب سایت صفحه فرود خواهد بود که سایر روش های تولید سرنخ به آن هدایت می شوند. وب سایت باید محصول شرکت را به گونه ای ارائه کند که برای طیف وسیعی از مشتریان جذاب باشد. وب سایت همچنین باید از بازدیدکنندگان درخواست کند که اطلاعات تماس خود را به محض ورود به صفحه اصلی وارد کنند. برای جذب بازدیدکنندگان به وب سایت، باید با استفاده از روش های بهینه سازی موتور جستجو، مطمئن شوید که صفحه وب شما در صفحات نتایج موتورهای جستجو ظاهر می شود.

تولید سرنخ وب سایت اغلب به شکل یک گرافیک پاپ آپ است که از بازدیدکننده استقبال می کند و از آنها می خواهد آدرس ایمیل خود را در یک فیلد تایپ کنند. هنگامی که آدرس ایمیل بازدیدکننده را داشتید، می توانید یک ایمیل تکمیلی برای آنها ارسال کنید که حاوی اطلاعات دقیق تری در مورد محصولات شما است و از آنها دعوت می کند در صورت داشتن هر گونه سوال با بخش خدمات مشتری تماس بگیرند.

رسانه های اجتماعی

یکی دیگر از ابزارهای موثر برای تولید سرنخ، پلتفرم های رسانه های اجتماعی است. ایجاد یک نمایه شرکت برای خدماتی مانند توییتر، اینستاگرام و فیس بوک به شما این فرصت را می دهد تا محصول خود را هر روز برای میلیون ها کاربر اینترنتی تبلیغ کنید. برای ایجاد سرنخ با استفاده از رسانه های اجتماعی، باید محتوای منظمی را پست کنید که محصولات شما را تبلیغ کند و بینندگان را به تعامل با برند شما دعوت کند. بسته به پلتفرم خاص، می‌توانید نظرسنجی‌ها، آزمون‌ها، هدایا یا مسابقاتی را به اشتراک بگذارید که مشارکت مخاطبان را ارتقا می‌دهند. شما می توانید از حضور خود در رسانه های اجتماعی برای کمک به ساخت برند خود استفاده کنید و خود را از رقبا متمایز کنید.

هدف همه فعالیت‌های رسانه‌های اجتماعی هدایت مخاطبان شما به وب‌سایت یا صفحه وب دیگری است که در آنجا بتوانند محصول شما را خریداری کنند. تبلیغاتی مانند آزمایش‌های رایگان، تخفیف‌های آنلاین یا ارسال رایگان می‌تواند به متقاعد کردن سرنخ‌های رسانه‌های اجتماعی برای تبدیل شدن به مشتری کمک کند.

سیستم ارجاع مشتری

یکی دیگر از روش های موثر برای تولید سرنخ فروش، سیستم ارجاع مشتری است. برای استفاده از این روش، شرکت ها مشوق هایی را برای مشتریان فعلی فراهم می کنند تا محصول را به دوستان، خانواده و همکاران خود ارجاع دهند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است به مشتریان خود 15 دلار به عنوان اعتبار فروشگاه قول دهد اگر آنها بتوانند دوستی را برای خرید محصول شرکت متقاعد کنند. این یک تاکتیک بسیار سودمند است زیرا سرنخ‌های بالقوه بیشتر به توصیه‌های دوست خود اعتماد می‌کنند تا مواد بازاریابی. علاوه بر این، مشتری موجود احتمالاً هنگام استفاده از اعتبار فروشگاه خود، محصولی به ارزش بیش از 15 دلار خریداری می کند.

برچسب ها بازاریابی ,
بازدید : 5
جمعه 16 تير 1402 زمان : 13:55

انواع مدیریت

رایج ترین و قابل ذکرترین انواع مدیریت عبارتند از:

مدیریت عملیات

مدیریت عملیات بر طراحی و کنترل فرآیند تولید کالا یا تسهیلات برای تولید بالاترین کارایی ممکن در یک شرکت تمرکز دارد.

انگیزه اصلی آن به حداکثر رساندن سود شرکت است.

این کتاب به طور گسترده تمام جنبه های مدیریت تولید از تولید تا خرده فروشی را توصیف می کند.

مدیریت فروش

مدیریت فروش با مدیریت عملیات فروش، تیم های فروش، حساب های فروش یا قلمروهای فروش یک سازمان سر و کار دارد.

مدیریت فروش افراد را با منابع برای رسیدن به هدف فروش هماهنگ می کند.

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک با کل فرآیند توسعه استراتژی یک سازمان و اجرای آن برای رشد و حفظ مزیت رقابتی سر و کار دارد.

این وظیفه یک مدیر اجرایی است که ممکن است به صاحبان سازمان گزارش شود.

مدیریت بازاریابی

مدیریت بازاریابی عبارت است از مدیریت محصولات، برندها، استراتژی های بازاریابی و تبلیغات.

به گفته کاتلر و کلر، "مدیریت بازاریابی هنر و علم انتخاب بازارهای هدف و به دست آوردن، حفظ و رشد مشتریان از طریق ایجاد، تحویل و انتقال ارزش مشتری برتر است".

روابط عمومی

روابط عمومی با مدیریت ارتباطات بین مردم و سازمان سر و کار دارد.

این روشی است که افراد، شرکت ها و سازمان ها با رسانه ها و مردم ارتباط برقرار می کنند.

یک متخصص روابط عمومی اطلاعات، دیدگاه ها و نظرات خود را به طور غیرمستقیم یا مستقیم از طریق رسانه ها برای ایجاد و حفظ یک تصویر مثبت و ایجاد یک رابطه خوب با مخاطب به اشتراک می گذارد.

مدیریت زنجیره تامین

مدیریت زنجیره تامین، مدیریت فرآیند حرکت محصول یا تسهیلات از تامین کننده به مصرف کننده است.

این سیستم جریان کالاها و تسهیلات را مدیریت می کند و شامل تمام فرایندهایی است که مواد خام را به محصولات تبدیل می کنند.

این شامل جریان فعال عملکردهای مرتبط با عرضه یک کسب وکار برای به حداکثر رساندن ارزش مشتری و کسب مزیت رقابتی در بازار است.

مدیریت مالی و حسابداری

مدیریت مالی و حسابداری با مدیریت توابع مالی و حسابداری، تیم ها و فرایندها سر و کار دارد.

هر کسب وکار یا شخصی خود را در کارکرده ای اقتصادی قرار می دهد.

همه کسب و کارها کارکرده ای اقتصادی / مالی را انجام می دهند.

مدیریت مالی و مدیریت حسابداری به گونه ای با هم در ارتباط هستند که حسابداری ورودی حیاتی برای تصمیم گیری مالی فراهم می کند.

اما در رابطه با مدیریت بودجه و تصمیم گیری متفاوت هستند.

حسابداری سوابق مالی گذشته را آماده و بررسی می کند.

از سوی دیگر، مدیریت مالی برای رسیدن به اهداف مالی مختلف برنامه ریزی می کند.

مدیریت تدارکات

مدیریت تدارکات، مدیریت خرید کالا و / یا تسهیلات از منابع بیرونی یا خارجی است.

همه شرکت ها در هر نقطه ای از زندگی کاری خود با این نوع مدیریت سر و کار دارند.

مدیریت تدارکات به یک شرکت کمک می کند تا در هنگام خرید کالا و تسهیلات از منابع خارجی، پول زیادی پس انداز کند.

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی به جذب، استخدام، آموزش، پرداخت، پاداش دادن به کارمندان و ایجاد انگیزه و مدیریت عملکرد کارمندان اهمیت می دهد. کارمندان منابع انسانی هستند که نقشی کلیدی در توسعه و مدیریت فرهنگ یک سازمان ایفا می کنند.

تولید هیچ محصول یا خدمتی بدون کمک نیروی انسانی امکان پذیر نیست.

بنابراین مدیریت منابع انسانی یکی از مهم ترین وظایف و بخش های یک سازمان است.

مدیریت فن آوری اطلاعات (IT)

مدیریت فن آوری اطلاعات با مدیریت فرایندها و تیم های فن آوری اطلاعات سر و کار دارد.

این فرآیندی است که توسط آن تمام منابع مرتبط با فن آوری اطلاعات براساس نیازها و اولویت های شرکت مدیریت می شوند.

این شامل منابع ملموس مانند کامپیوتر، افراد، سخت افزار شبکه و منابع ناملموس مانند داده و نرم افزار است.

مدیریت مهندسی

مدیریت مهندسی برنامه های کاربردی مهندسی برای راه حل های کسب وکار را مدیریت می کند.

به عنوان مثال، ساخت وساز، تولید و توسعه محصول جدید.

مدیریت مهندسی ترکیبی از مهارت های فنی یک مهندس با مهارت های کسب وکار و تیزهوشی است.

مدیریت پروژه

مدیریت پروژه به معنای برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل پروژه ها است.

مدیریت برنامه

مدیریت برنامه، مدیریت پورتفولیوی پروژه های ادامه دار است.

مدیریت تغییر

مدیریت تغییر با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک برای تغییر در کسب وکار سر و کار دارد.

انگیزه مدیریت تغییر، کمک به تیم ها و سازمان ها برای ایجاد تغییرات یا تغییرات نرم در شرایط هدف است.

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک احتمال مواجه شدن فرایندها و اهداف با پیامدهای منفی را شناسایی، ارزیابی و کنترل می کند.

مدیریت نوآوری

مدیریت نوآوری فرایندهای نوآوری مانند تحقیق و توسعه، استراتژی، یا تغییرات سازمانی را مدیریت می کند.

مدیریت کیفیت

مدیریت کیفیت برنامه ریزی کیفیت، کنترل آن، تضمین آن و بهبود آن را مدیریت می کند.

مدیریت امکانات

مدیریت امکانات، امکانات مانند دفاتر، شعبه ها، مراکز داده، و مراکز عملیات شبکه را مدیریت می کند.

مدیریت طراحی

مدیریت طراحی به معنای مدیریت فرایندهای طراحی مانند طراحی کارت ویزیت، طراحی کارت ویزیت، طراحی محصول جدید، طراحی بروشور و غیره است.

مدیریت دانش

مدیریت دانش با مدیریت ایجاد، شناسایی، توزیع، نمایش و کاربرد دانش سر و کار دارد.

امروزه در اقتصادی که دانش محور است، این حوزه بسیار مهم است.

انواع سبک مدیریت

سبک مدیریت رویایی

در این سبک، مدیران از طریق الهام بخشیدن به کارکنان خود رهبری می کنند.

رهبران اهداف و دلایل پشت سر آنها را توضیح می دهند و تیم خود را متقاعد می کنند تا برای اجرای چشم انداز خود تلاش کنند.

اعضای تیم توسط مدیر خود برانگیخته می‌شوند، سپس اجازه می‌دهند تا با کمترین دخالت به وظایف خود دست یابند.

مدیران گهگاه بررسی می‌کنند، اما اعتماد دارند که چشم‌انداز مشترک آن‌ها کارمندان را در مسیر خود نگه می‌دارد و نتایج خوبی را به همراه خواهد داشت.

مدیران در طول و بعد از فرآیند بازخورد سازنده زیادی برای کمک به کارمندان خود ارائه می دهند و مطمئن شوید که به طور آزادانه تمجید می کنند.

سبک های مدیریت دموکراتیک

در این سبک، مدیران کارکنان را تشویق می‌کنند تا در فرآیند تصمیم‌گیری نظرات خود را ارائه دهند، اما در نهایت مسئول تصمیم نهایی هستند.

ارتباطات به دو صورت انجام می شود، از بالا به پایین و پایین به بالا، و انسجام تیم افزایش می یابد.

این فرآیند اجازه می دهد تا نظرات، مهارت ها و ایده های متنوعی برای تصمیم گیری ها ایجاد شود.

سبک مدیریت تحول آفرین

این سبک مدیریتی چابک و متمرکز بر رشد است.

مدیران تلاش‌های خود را بر سوق دادن کارکنان خود به سوی موفقیت‌های بزرگ‌تر از طریق تشویق متمرکز می‌کنند، آنها را به طور منظم از مناطق امن خود عبور می‌دهند و به طور مداوم به تیم‌هایشان انگیزه می‌دهند تا سطح خود را برای دستاوردها بالا ببرند.

مدیران در کنار کارمندان خود کار می کنند و با نشان دادن اخلاق کاری خود، تیم خود را برای تلاش های بیشتر تشویق می کنند.

سبک مدیریت مربیگری

در این سبک، مدیران خود را به عنوان مربی و کارکنان خود را به عنوان اعضای ارزشمند تیم خود می بینند.

وظیفه مدیر توسعه و هدایت تیم خود است و توسعه حرفه ای تیم خود را در راس اولویت های خود قرار می دهد.

توسعه بلندمدت بالاتر از شکست‌های کوتاه‌مدت در این سبک ارزش گذاری می‌شود و مدیر می‌خواهد یادگیری، ارتقاء مهارت و رشد را در محل کار ارتقا دهد.

برای ترجمه رایگان مقاله به سایت یعقوب روحی مراجعه کنید

برچسب ها مدیریت ,
بازدید : 8
جمعه 9 تير 1402 زمان : 15:25

بازاریابی تلفنی بازاریابی مستقیم کالا یا خدمات به مشتریان بالقوه از طریق تلفن، اینترنت یا فکس است. بازاریابی تلفنی ممکن است توسط بازاریاب‌های تلفنی یا به طور فزاینده‌ای با تماس‌های تلفنی خودکار یا «تماس‌های رباتیک» انجام شود.اصطلاح بازاریابی تلفنی اولین بار به طور گسترده در اواخر دهه 1970 برای توصیف ارتباطات سیستم بل که مربوط به استفاده های جدید برای WATS خروجی و خدمات رایگان ورودی بود استفاده شد.

انواع بازاریابی تلفنی

در زیر لیستی از انواع رایج استراتژی های بازاریابی تلفنی آورده شده است:

بازاریابی تلفنی ورودی: این رویکرد شامل پاسخگویی به تماس های تلفنی دریافتی یا پیام های مشتری در مورد کالاها یا خدمات است. این مشتریان اغلب با شرکت آشنا هستند، به محصولات آن علاقه نشان داده اند و تبلیغات آن را دیده اند.

بازاریابی تلفنی برون مرزی: بازاریابی تلفنی برون مرزی بر تماس با مشتریان بالقوه برای ایجاد سرنخ و بستن فروش متمرکز است. نمایندگان فروش ممکن است با مشتریان احتمالی تماس بگیرند، خواه قبلاً به برند ابراز علاقه کرده باشند.

تولید سرنخ: این زمانی اتفاق می‌افتد که یک نماینده فروش داده‌هایی را درباره گروهی از مشتریان بالقوه، مانند علایق یا مشخصات جمعیتی آنها جمع‌آوری می‌کند. این می تواند به شریک فروش کمک کند تا سودآورترین بخش های مشتری را تعیین کند و رویکرد آنها را هنگام تماس با مشتریان بالقوه سفارشی کند.

فروش: فروش تماس با مشتری بالقوه برای فروش محصول از طریق متقاعد کردن آنها و جمع آوری اطلاعات پرداخت است.

مزایا و معایب بازاریابی تلفنی

مزایای بازاریابی تلفنی

ارتباطات شخصی بیشتر: در مقایسه با بازاریابی ایمیلی، بازاریابی تلفنی رویکرد شخصی تری است که می تواند ارتباط بین فروشنده و مشتری احتمالی را تسهیل کند.

در مدت زمان کوتاهی با تعداد زیادی از مشتریان در تماس باشید: به سرعت درک کنید که چه کسی به برند علاقه دارد و چه کسی علاقه مند نیست.

کم هزینه: با مشتریان در هر نقطه از جهان به راحتی و ارزان ارتباط برقرار کنید.

کمک به پاکسازی پایگاه های داده: بررسی کنید که آیا کاربر همچنان همان شماره تلفن را دارد و آیا به محصولات و خدمات شما علاقه مند است یا خیر.

مقدار زیادی اطلاعات در مورد محصول یا خدمات ارائه دهید: محصول یا خدمات خود را دقیقاً با نیازهای مشتری بالقوه تطبیق دهید.

یک تصور و تجربه خوب برای مشتری ایجاد کنید

معایب بازاریابی تلفنی

مزاحم است: شما در حال قطع کردن صحبت مشتری بالقوه هستید تا اطلاعاتی را که درخواست نشده است به او ارائه دهید. این می تواند به عنوان مزاحم تلقی شود و بر شهرت شرکت تأثیر منفی بگذارد.

محدودیت‌ها و فهرست‌های محرومیت (شماره‌های تلفنی که نمی‌توان از آنها برای بازاریابی تلفنی استفاده کرد)

سرمایه گذاری برای آموزش نمایندگان: اطمینان حاصل کنید که نمایندگان خدمات مشتری از اسکریپت و بهترین شیوه های شرکت پیروی می کنند.

نرخ تبدیل پایین است: پیدا کردن فرد مناسب و زمان مناسب برای ارائه خدمات دشوار است، به خصوص اگر پایگاه داده خوبی نداشته باشید.

برچسب ها بازاریابی ,
بازدید : 6
جمعه 2 تير 1402 زمان : 19:04

قیف فروش که قیف خرید نیز نامیده می شود، نمایش دیداری سفر مشتری است که فرآیند فروش را از آگاهی تا عمل به تصویر می کشد.

این قیف، که گاهی به عنوان قیف بازاریابی یا قیف درآمد نیز شناخته می‌شود، این ایده را نشان می‌دهد که هر فروش با تعداد زیادی از مشتریان بالقوه آغاز می‌شود و با تعداد بسیار کمتری از افرادی که واقعاً خرید انجام می‌دهند به پایان می‌رسد.

مراحل قیف فروش چیست؟

از لحظه ای که مشتریان بالقوه درباره محصول یا خدمات شما می شنوند تا لحظه ای که خرید می کنند (یا نمی کنند)، از مراحل مختلف قیف فروش شما عبور می کنند. این سفر از طریق قیف شما ممکن است از یک مشتری بالقوه به مشتری دیگر تغییر کند، اما در نهایت، آنها آن را بر اساس سطح علاقه خود ارزیابی خواهند کرد.

آنها در مورد مشکلی که سعی در حل آن دارند فکر می کنند و تحقیقات رقابتی انجام می دهند تا مطمئن شوند که پیشنهاد شما بهترین راه حل است. به طور کلی، چهار مرحله اصلی وجود دارد:

مرحله 1: آگاهی

اولین مرحله از مراحل قیف فروش، سطح "آگاهی" نامیده می شود، زیرا جایی است که مردم برای اولین بار از محصول یا خدمات شما آگاه می شوند. آنها ممکن است از تبلیغات، رسانه های اجتماعی، حتی دهان به دهان در مورد شما بشنوند. اینکه چگونه و چرا آن افراد در قیف فروش پایین می روند، البته به توانایی فروش و بازاریابی خودتان بستگی دارد. سرنخ‌ها در مراحل قیف فروش میانی و پایین آن‌هایی هستند که می‌خواهید بیشترین توجه را به آن‌ها داشته باشید، زیرا آنها فراتر از آگاهی به سمت علاقه حرکت کرده‌اند.

نمونه‌ای از مرحله آگاهی، یادگیری احتمالی شرکت شما برای اولین بار است. شاید آنها روی یکی از تبلیغات شما کلیک کرده اند، وبلاگ شما را خوانده اند، وب سایت شما را از طریق جستجوی گوگل پیدا کرده اند یا شنیده اند که یکی از همکاران در مورد محصول یا خدمات شما صحبت می کند.

مرحله 2: علاقه

زمانی که مشتریان بالقوه درباره برند شما یاد گرفتند، آن را بر اساس سطح علاقه خود ارزیابی می کنند. آنها در مورد مشکلی که سعی در حل آن دارند فکر می کنند و تحقیقات رقابتی انجام می دهند تا مطمئن شوند که پیشنهاد شما بهترین راه حل است.

مرحله 3: تصمیم گیری

با داشتن اطلاعات در مورد شرکت شما، مشتریان بالقوه بیشتر به گزینه های قیمت گذاری و بسته بندی شما می پردازند. صفحات فروش، وبینارها و تماس‌ها در این مرحله مفید هستند تا بالقوه‌ها را برای خرید تحت تاثیر قرار دهند.

مرحله 4: عمل

تمام کار شما به این مرحله ختم می شود: آیا مشتری بالقوه خرید می کند یا نه. اگر این کار را نکردند، معامله برای همیشه از بین نمی رود. می‌توانید کمپین‌های پرورشی ایجاد کنید تا مطمئن شوید که در ذهن خود باقی می‌مانید.

چگونه یک قیف فروش برای کسب و کار خود بسازید

برای اینکه یک قیف فروش به درستی ساخته شود، ابتدا به مشتریان بالقوه ای نیاز دارید که بتوانند از طریق آن قیف حرکت کنند. هنگامی که این افراد بالقوه را به دست آوردید، می توانید رفتار و تعامل را با استفاده از امتیازدهی سرنخ پیگیری کنید تا مشخص کنید آنها در کجای قیف هستند.

بیایید مراحلی را برای کمک به ایجاد یک قیف فروش بررسی کنیم:

  1. 1. داده ها را جمع آوری کنید و مشتریان خود را درک کنید

بهترین راه برای درک مخاطب این است که با آنها صحبت کنید. هرچه اطلاعات بیشتری در مورد مخاطبان خود جمع آوری کنید، قیف فروش شما موثرتر خواهد بود.

یکی از نکات مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که شما کسب و کار خود را برای همه بازاریابی نمی کنید. شما آن را برای افرادی بازاریابی می کنید که برای چیزی که می فروشید مناسب هستند.

به این ترتیب، می‌توانید قیف خود را طوری تنظیم کنید که روی آن کلیدی‌ترین و مرتبط‌ترین نقاط فروش تمرکز کند. همچنین ممکن است بینشی به دست آورید که شما را به تنظیم محصول یا خدمات خود و بهبود آن سوق دهد.

مهم ترین سوالاتی که باید از مشتریان خود بپرسید عبارتند از:

چالش های فعلی شما با [منطقه ای که تحت پوشش آن هستید] چیست؟

ترس ها و ناامیدی های فعلی شما چیست؟

اهداف و آرزوهای شما چیست؟

برای حل مشکلات/دستیابی به اهدافتان چه کرده اید؟

چقدر خوب کار کرد؟

بر اساس داده‌های خود، می‌توانید برای هر مرحله از قیف فروش خود محتوا ایجاد کنید و به مشتریان بالقوه کمک کنید تا در خط لوله شما حرکت کنند.

  1. 2. توجه مخاطب خود را جلب کنید

تنها راهی که قیف فروش شما کار می کند این است که بتوانید مشتریان بالقوه را جذب آن کنید. بدون افراد بالقوه و افراد علاقه مند به کسب و کار شما، قیف فروش وجود ندارد. این به معنای قرار دادن محتوای خود در مقابل مخاطبان هدف است.

اول، شما باید مسیر ارگانیک را انتخاب کنید و محتوای متنوع زیادی را در تمام پلتفرم های خود ارسال کنید. با فرم‌های محتوای مختلف مانند اینفوگرافیک، ویدیو، محتوای رسانه‌های اجتماعی و انواع دیگر محتوا، شاخه‌های خود را بسازید. ترافیک ارگانیک شامل:

سئو

ترافیک رسانه های اجتماعی (بدون پرداخت)

ترافیک ارجاعی (از سایر سایت هایی که به شما لینک می دهند)

ترافیک مستقیم (از افرادی که از برند شما اطلاع دارند و قبلاً از وب سایت شما بازدید کرده اند)

شما می توانید فرم ها و پنجره های بازشو را به وب سایت خود اضافه کنید تا سرنخ ها را جذب کنید. همچنین می‌توانید چند آگهی را اجرا کنید یا به صورت دستی جستجو کنید. مکان ایده‌آل برای اجرای چنین کمپین‌هایی بستگی به این دارد که مخاطبان هدف شما در کجا قرار دارند. اگر در حال فروش B2B هستید، جستجوی لینکدین یا تبلیغات لینکدین ممکن است راه حل عالی باشد.

  1. 3. یک صفحه فرود بسازید

تبلیغات و سایر محتوای شما باید مشتریان بالقوه شما را به جایی برساند. اینجاست که یک صفحه فرود با یک پیشنهاد غیر قابل قبول وارد می شود.

اگر روی یک تبلیغ کلیک کنند، در یک وبینار ثبت نام کنند یا یک کتاب الکترونیکی دانلود کنند، به یک صفحه فرود خواهند رفت.

صفحه فرود شما باید به عنوان یک شرکت و مزایای منحصر به فرد شما ارتباط برقرار کند. به جای افزایش فروش، بر جذب سرنخ ها تمرکز کنید. این می تواند تنها و تنها فرصتی باشد که برای تحت تاثیر قرار دادن مشتریان بالقوه خود و گرفتن آنها دارید.

اطمینان حاصل کنید که صفحه فرود دارای فرمی برای مشتریان بالقوه است تا اطلاعات خود را وارد کنند. شما می خواهید آدرس ایمیل آنها را ضبط کنید تا بتوانید به برقراری ارتباط با آنها ادامه دهید تا آنها را به سمت مرحله بعدی هدایت کنید. صفحه فرود شما همچنین باید دارای یک CTA (تماس برای عمل) پررنگ باشد که دقیقاً به آنها می گوید چه کاری انجام دهند، چه دانلود یک کتاب الکترونیکی رایگان یا خواندن یک وبلاگ.

  1. 4. یک کمپین Email Drip ایجاد کنید

اکنون که سرنخ ها را از طریق صفحه فرود جذب کرده اید، باید با آنها ارتباط برقرار کنید تا آنها را ببندید.

با ارائه محتوای ارزشمند و جذاب، از طریق ایمیل مارکتینگ، سرنخ های خود را بازاریابی کنید. به‌روزرسانی‌ها را مرتباً ارسال کنید، اما نه خیلی مکرر. شاید یک یا دو ایمیل در هفته کافی باشد. این کاملاً به مخاطبان شما و آنچه ارائه می دهید بستگی دارد.

ابتدا با آموزش مشتریان بالقوه خود شروع کنید. به جای محتوای تبلیغاتی، محتوای آموزشی برای آنها ارسال کنید. بعداً به فروش برسید. ابتدا به سوالاتی مانند:

چه چیزی را می خواهند یاد بگیرند؟

برای متقاعد کردن آنها به خرید باید بر چه موانع و ایرادی غلبه کنید؟

در پایان کمپین قطره ای خود، یک پیشنهاد باورنکردنی ارائه دهید که نمی توانند در برابر آن مقاومت کنند. این همان محتوایی است که به سرنخ های شما برای اقدام و خرید الهام می دهد.

  1. 5. ارتباط را ادامه دهید

هنگامی که مشتریان بالقوه شما به مشتریان پولی تبدیل می شوند، آنها را فراموش نکنید. به ارتباط با آنها ادامه دهید. به ارسال محتوای آموزشی که ممکن است برایشان مفید باشد ادامه دهید. از آنها برای خریدشان تشکر کنید و به‌روزرسانی‌های منظم در مورد هر گونه تبلیغات یا فروش را برای آنها ارسال کنید. آنها را در استراتژی رسانه های اجتماعی خود مشارکت دهید و جامعه ای از مشتریان خود بسازید تا اعتماد و وفاداری به برند را ایجاد کنید.

برچسب ها بازاریابی ,
بازدید : 24
جمعه 26 خرداد 1402 زمان : 13:13

چرخه عمر محصول به مدت زمانی از زمانی که یک محصول به مصرف کنندگان وارد بازار می شود تا زمانی که از قفسه ها خارج می شود، اشاره دارد.چرخه عمر محصول دوره عمر یک محصول است.

مراحل چرخه عمر محصول چیست؟

توسعه

معرفی

رشد

بلوغ

اشباع

کاهش می یابد

  1. توسعه

مرحله توسعه چرخه عمر محصول، مرحله تحقیق قبل از معرفی محصول به بازار است. این زمانی است که شرکت‌ها سرمایه‌گذاران را وارد می‌کنند، نمونه‌های اولیه را توسعه می‌دهند، اثربخشی محصول را آزمایش می‌کنند و راه‌اندازی خود را استراتژی می‌کنند.

در این مرحله، شرکت‌ها معمولاً پول زیادی را بدون کسب درآمد خرج می‌کنند، زیرا محصول هنوز فروخته نشده است.

این مرحله بسته به پیچیدگی محصول، جدید بودن و رقابت می تواند برای مدت طولانی ادامه داشته باشد. برای یک محصول کاملاً جدید، مرحله توسعه به ویژه دشوار است زیرا اولین پیشگام یک محصول همیشه به اندازه تکرارهای بعدی موفق نیست.

استراتژی بازاریابی مرحله توسعه

در حالی که بازاریابی معمولاً در مرحله معرفی شروع می‌شود، می‌توانید با اطمینان از تأیید صداهای تثبیت شده در صنعت، شروع به ایجاد «سر و صدا» در اطراف محصول خود کنید.

شما همچنین می توانید تحقیقات اولیه (و مطلوب) مصرف کننده یا توصیفات را منتشر کنید. هدف بازاریابی شما در این مرحله این است که بر آگاهی برند خود بسازید و خود را به عنوان یک شرکت نوآور معرفی کنید.

  1. معرفی

مرحله معرفی زمانی اتفاق می افتد که یک محصول در بازار عرضه می شود. این زمانی است که تیم های بازاریابی شروع به ایجاد آگاهی از محصول و هدف قرار دادن مشتریان بالقوه می کنند. به طور معمول، زمانی که یک محصول معرفی می شود، فروش پایین است و تقاضا به کندی افزایش می یابد.

در این مرحله، بازاریابان بر کمپین های تبلیغاتی و بازاریابی تمرکز می کنند. آنها همچنین روی آزمایش کانال های توزیع و ایجاد آگاهی از محصول و برند کار می کنند.

مقدمه مرحله استراتژی بازاریابی

این جایی است که سرگرم کننده آغاز می شود. اکنون که محصول راه اندازی شده است، می توانید آن را با استفاده از بازاریابی درونگرا و بازاریابی محتوا تبلیغ کنید.

آموزش در این مرحله حیاتی است. اگر استراتژی های بازاریابی شما موفقیت آمیز باشد، محصول وارد مرحله بعدی می شود - رشد.

  1. رشد

در طول مرحله رشد، مصرف‌کنندگان محصول را در بازار پذیرفته‌اند و مشتریان شروع به خرید واقعی می‌کنند.

مرحله رشد زمانی است که بازار محصول در حال گسترش است و رقابت شروع به توسعه می کند. رقبای بالقوه موفقیت شما را می بینند و می خواهند وارد شوند.

استراتژی بازاریابی مرحله رشد

در طول این مرحله، کمپین‌های بازاریابی اغلب از جذب مشتریان به ایجاد حضور در برند تغییر می‌کنند تا مصرف‌کنندگان آن‌ها را نسبت به رقبای در حال توسعه انتخاب کنند. علاوه بر این، با رشد شرکت ها، آنها شروع به باز کردن کانال های توزیع جدید و اضافه کردن ویژگی ها و خدمات پشتیبانی بیشتری خواهند کرد. در استراتژی خود، اینها را نیز تبلیغ خواهید کرد.

  1. بلوغ

مرحله بلوغ زمانی است که فروش از دوره رشد سریع شروع به کاهش می کند. در این مرحله، شرکت‌ها شروع به کاهش قیمت‌های خود می‌کنند تا بتوانند در بین رقابت رو به رشد رقابتی باقی بمانند.

این مرحله ای است که یک شرکت شروع به کارآمدتر شدن می کند و از اشتباهات انجام شده در مراحل معرفی و رشد درس می گیرد. کمپین های بازاریابی معمولاً بر تمایز متمرکز هستند تا آگاهی. این بدان معنی است که ویژگی های محصول ممکن است بهبود یابد، قیمت ها ممکن است کاهش یابد و توزیع فشرده تر شود.

در مرحله بلوغ، محصولات شروع به ورود به سودآورترین مرحله می کنند. هزینه تولید کاهش می یابد در حالی که فروش در حال افزایش است.

استراتژی بازاریابی مرحله بلوغ

هنگامی که محصول شما به یک پیشنهاد بالغ تبدیل شد، ممکن است احساس کنید که در حال حرکت هستید زیرا فروش ثابت است و محصول ثابت شده است. اما اینجاست که مهم است که خود را به عنوان یک رهبر معرفی کنید و برند خود را متمایز کنید.

با افزایش پذیرش، محصول را به طور مداوم بهبود دهید و به مصرف کنندگان در استراتژی بازاریابی خود اطلاع دهید که محصولی که دوست دارند بهتر از قبل است. این از شما در مرحله بعدی - اشباع - محافظت می کند.

  1. اشباع

در مرحله اشباع محصول، رقبا شروع به تصاحب بخشی از بازار کرده اند و محصولات نه رشد و نه کاهش فروش را تجربه خواهند کرد.

به طور معمول، این نقطه زمانی است که بیشتر مصرف کنندگان از یک محصول استفاده می کنند، اما شرکت های رقیب زیادی وجود دارند. در این مرحله، شما می خواهید محصول شما به اولویت برند تبدیل شود تا وارد مرحله افول نشوید.

استراتژی بازاریابی مرحله اشباع

وقتی بازار اشباع شد، باید بر تمایز در ویژگی‌ها، آگاهی از برند، قیمت و خدمات مشتری تمرکز کنید. رقابت در این مرحله در بالاترین حد خود قرار دارد، بنابراین مهم است که در مورد برتری محصول خود شکی نگذارید.

اگر نوآوری در سطح محصول ممکن نیست (زیرا محصول در این مرحله فقط به تغییرات جزئی نیاز دارد)، پس روی خدمات مشتری خود سرمایه گذاری کنید و از توصیفات مشتری در بازاریابی خود استفاده کنید.

  1. افول

متأسفانه، اگر محصول شما در یک بازار به برند ترجیحی تبدیل نشود، معمولاً با کاهش مواجه خواهید شد. در طول رقابت شدید، که غلبه بر آن سخت است، فروش کاهش می یابد.

علاوه بر این، روندهای جدید با گذشت زمان ظاهر می شوند، درست مانند نمونه CD که قبلاً ذکر کردم. اگر شرکتی در این مرحله باشد، یا محصول خود را متوقف می کند، شرکت را می فروشد، یا به نوعی نوآوری می کند و روی محصول خود تکرار می کند.

استراتژی بازاریابی مرحله افول

در حالی که شرکت‌ها می‌خواهند از مرحله افول اجتناب کنند، گاهی اوقات هیچ کمکی به آن نمی‌شود - به خصوص اگر کل بازار به نزول رسیده باشد. در استراتژی بازاریابی خود می توانید بر برتری راه حل خود برای خروج موفقیت آمیز از این مرحله تاکید کنید.

برای گسترش چرخه عمر محصول، شرکت‌های موفق همچنین می‌توانند استراتژی‌های تبلیغاتی جدیدی را اجرا کنند، قیمت‌ها را کاهش دهند، ویژگی‌های جدیدی را برای افزایش ارزش پیشنهادی خود اضافه کنند، بازارهای جدید را کشف کنند یا بسته‌بندی برند را تنظیم کنند.

بهترین شرکت ها معمولاً در هر زمان معینی در چندین نقطه از چرخه عمر محصول محصولاتی خواهند داشت. برخی از شرکت ها به کشورهای دیگر نگاه می کنند تا چرخه را از نو آغاز کنند.

مزایای استفاده از چرخه عمر محصول

چرخه عمر محصول بهتر به بازاریابان و توسعه دهندگان کسب و کار اجازه می دهد تا درک بهتری از نحوه قرار گرفتن هر محصول یا برند با سبد یک شرکت داشته باشند.

این شرکت را قادر می‌سازد تا منابع را به صورت داخلی بر اساس موقعیت آن محصولات در چرخه عمر محصول، به سمت محصولات خاص سوق دهد.

به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است تصمیم بگیرد که زمان کارکنان بازار را مجدداً به محصولاتی که وارد مراحل معرفی یا رشد می شوند اختصاص دهد.

از طرف دیگر، ممکن است نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتر هزینه نیروی کار روی مهندسان یا تکنسین‌های خدمات مشتری با بالغ شدن محصول داشته باشد.

چرخه عمر محصول طبیعتاً تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد، زیرا نوآوری را ترویج می‌کند و از حمایت از محصولات قدیمی جلوگیری می‌کند.

همانطور که محصولات در مراحل چرخه عمر حرکت می کنند، شرکت هایی که از چرخه عمر محصول استفاده می کنند می توانند نیاز به موثرتر، ایمن تر، کارآمدتر، سریع تر، ارزان تر، یا مناسب تر کردن محصولات خود را درک کنند.

محدودیت های استفاده از چرخه عمر محصول

علیرغم کاربرد آن برای برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل، چرخه عمر محصول به هر صنعتی مربوط نمی شود و به طور مداوم در همه محصولات کار نمی کند.

خطوط محبوب نوشیدنی‌ها را در نظر بگیرید که محصولات اولیه آنها برای دهه‌ها در مرحله بلوغ بوده‌اند، در حالی که اسپین‌آف‌ها یا تغییرات این نوشیدنی‌ها از همان شرکت شکست خورده‌اند.

یکی دیگر از عوارض جانبی نامطلوب چرخه عمر محصول، منسوخ شدن برنامه ریزی شده آینده نگر است.

هنگامی که یک محصول وارد مرحله بلوغ می شود، ممکن است یک شرکت وسوسه شود که برنامه ریزی جایگزین آن را آغاز کند.

این ممکن است حتی اگر محصول موجود هنوز مزایای زیادی برای مشتریان داشته باشد و همچنان ماندگاری طولانی داشته باشد.

برای تولیدکنندگانی که تمایل به معرفی محصولات جدید هر چند سال یکبار دارند، این ممکن است منجر به هدر رفتن محصول و استفاده ناکارآمد از منابع توسعه محصول شود.

مثال ها

بسیاری از محصولات یا برندها با تغییر نیازهای مصرف کننده یا معرفی نوآوری های جدید رو به افول گذاشته اند.

برخی از صنایع در چندین مرحله از چرخه عمر محصول به طور همزمان فعالیت می کنند، مانند سرگرمی های تلویزیونی، که در آن تلویزیون های صفحه تخت در مرحله بلوغ هستند، برنامه ریزی بر اساس تقاضا در مرحله رشد است، DVD ها رو به افول هستند و کاست های ویدئویی اکنون تا حد زیادی اضافی هستند. .

بسیاری از موفق‌ترین محصولات جهان تا زمانی که ممکن است در مرحله بلوغ باقی می‌مانند، به‌روزرسانی‌ها و بازطراحی‌های کوچک همراه با بازاریابی مجدد برای حفظ آنها در افکار مصرف‌کنندگان، مانند آیفون اپل.

در اینجا چند نمونه شناخته شده از محصولاتی که چرخه عمر محصول را پشت سر گذاشته اند یا در حال گذراندن هستند آورده شده است:

  1. ماشین تحریر

این ماشین تحریر پس از معرفی آن در اواخر قرن نوزدهم به دلیل روشی که نوشتن را آسان‌تر و کارآمدتر می‌کرد، بسیار محبوب شد.

این ماشین تحریر که به سرعت از طریق رشد بازار به بلوغ رسید، با ظهور واژه‌پرداز الکترونیکی و سپس رایانه‌ها، لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های هوشمند شروع به افول کرد.

در حالی که هنوز ماشین‌های تحریر در دسترس هستند، این محصول اکنون با فروش کم و تقاضای کم در پایان مرحله کاهش خود قرار دارد.

در همین حال، رایانه‌های رومیزی، لپ‌تاپ‌ها، تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها همگی مراحل رشد یا بلوغ چرخه عمر محصول را تجربه می‌کنند.

  1. دستگاه های ضبط ویدئو کاست (VCR)

VCR ها که برای اولین بار به عنوان یک محصول نسبتا گران قیمت ظاهر شدند، رشد محصول در مقیاس بزرگ را تجربه کردند زیرا قیمت ها کاهش یافت و منجر به بلوغ بازار شد، در حالی که در بسیاری از خانه ها یافت می شد.

با این حال، ایجاد دی‌وی‌دی و اخیراً سرویس‌های استریم، VCR‌ها اکنون عملاً منسوخ شده‌اند.

زمانی که یک محصول پیشگام بود، VCR ها اکنون در مرحله انحطاط عمیقی قرار دارند که بعید به نظر می رسد که هرگز از پس آن برآیند.

  1. وسایل نقلیه الکتریکی

خودروهای الکتریکی در حال تجربه یک مرحله رشد در چرخه عمر محصول خود هستند، زیرا شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا با پیشرفت‌های طراحی مستمر آنها را به بازار سوق دهند.

اگرچه خودروهای الکتریکی جدید نیستند، اما نوآوری مداوم در بازار و بهبود پتانسیل فروش به این معنی است که آنها هنوز در حال رشد هستند و هنوز به مرحله بلوغ نرسیده‌اند.

  1. محصولات هوش مصنوعی

هوش مصنوعی (AI) نیز مانند خودروهای الکتریکی سال‌ها در حال توسعه و استفاده بوده است، اما با توجه به پیشرفت‌های مستمر در هوش مصنوعی، محصولات زیادی وجود دارند که هنوز در مرحله معرفی بازار چرخه عمر محصول هستند.

اینها شامل نوآوری هایی است که هنوز در حال توسعه هستند، مانند وسایل نقلیه خودران، که هنوز توسط مصرف کنندگان پذیرفته نشده اند.

برچسب ها مدیریت ,
بازدید : 6
جمعه 19 خرداد 1402 زمان : 20:05

تعمیم برند زمانی است که یک شرکت از یکی از برند تثبیت شده خود در یک محصول جدید یا دسته محصولات جدید استفاده می کند .گاهی اوقات به نام کشش برند شناخته می شود .

مزایای تعمیم برند

تعمیم برند دارای مزایای زیر است:

پذیرش محصول جدید را آسان می کند.

وجهه برند را افزایش می دهد.

ریسک درک شده توسط مشتریان کاهش می یابد.

احتمال به دست آوردن توزیع و آزمایش افزایش می یابد.

برند تعمیم شده علاقه و تمایل مصرف کننده را برای امتحان محصول جدید با نام تجاری تثبیت شده افزایش می دهد.

کارایی هزینه های تبلیغاتی افزایش می یابد. هزینه های تبلیغات، فروش و تبلیغات کاهش می یابد.

صرفه جویی در مقیاس به عنوان تبلیغات برای برند اصلی وجود دارد و گسترش آن یکدیگر را تقویت می کند.

هزینه تعمیم برند جدید صرفه جویی می شود.

مصرف کنندگان اکنون می توانند به دنبال انواع مختلف باشند.

کارایی بسته بندی و برچسب گذاری وجود دارد.

هزینه برنامه های بازاریابی مقدماتی و پیگیری کاهش می یابد.

مزایای بازخوردی برای برند مادر و سازمان وجود دارد.

تصویر برند مادر تقویت شده است.

این برند را احیا می کند.

این امکان تعمیم بعدی را فراهم می کند.

معایب تعمیم برند

تعمیم برند در بازارهای نامرتبط ممکن است منجر به از دست دادن قابلیت اطمینان شود اگر نام برند بیش از حد گسترش یابد.

یک سازمان باید درباره دسته های محصولی تحقیق کند که در آن ها نام برند تثبیت شده کار خواهد کرد.

این خطر وجود دارد که محصول جدید پیامدهایی ایجاد کند که به تصویر برند اصلی / اصلی آسیب برساند.

احتمال آگاهی و آزمایش کم تر وجود دارد، زیرا مدیریت ممکن است سرمایه گذاری کافی برای معرفی محصول جدید فراهم نکند با این فرض که اثرات جانبی از نام تجاری اصلی جبران خواهد شد.

اگر توسعه برند مزیتی نسبت به برنده ای رقابتی در دسته بندی جدید نداشته باشد، شکست خواهد خورد.

انواع تعمیم برند

فرم محصول.

زمانی است که یک شرکت تصمیم می گیرد شکل یک محصول موجود را تغییر دهد.

این امر به یک محصول اجازه می دهد تا در دسته بندی متفاوتی رقابت کند.

به عنوان مثال، اسنیکرز قبلا بستنی فروشی راه اندازی می کرد.

محصول همراه.

محصولات همراه آن هایی هستند که محصولات اصلی را تکمیل می کنند.

آن ها به یک جایگاه تعلق دارند و مربوط به محصولات اصلی هستند.

به عنوان مثال، کولگیت که به خمیردندان مشهور است، تصمیم گرفت مسواک ها را تحت نام تجاری خود عرضه کند.

تخصص شرکت.

این زمانی است که یک شرکت تولید خود را گسترش می دهد و یک محصول جدید را تحت یک نام مشخص طراحی می کند.

بیایید فایندر را در نظر بگیریم، برندی که به خاطر گیتارهای باکیفیتش شناخته می شود.

این شرکت تخصص خود را در ساخت گوشی ها گسترش داد.

تمایز برند.

شرکت ها اغلب به دلیل مزایا یا تجربیات استثنایی که ارائه می دهند، منحصر به فرد در نظر گرفته می شوند.

این مزایا معمولا با نام تجاری خاصی همراه هستند.

بنابراین بازاریابان از نام این شرکت ها برای رقابت در بازارهای جدید و گسترش ارزش ویژه برند خود استفاده می کنند. بیایید چترنجات را در نظر بگیریم، یک نام تجاری برای انواع محصولات مویی مبتنی بر روغن نارگیل.

این کالاها توسط ماریکو، یک شرکت کالاهای مصرفی مشهور در هند که دیگر محصولات مو را تولید می کند، تولید می شود.

پرستیژ برند.

این استراتژی شامل برندی است که محصولی غیر مرتبط با تخصص شرکت اصلی تولید می کند.

مثال ها

اجازه دهید نمونه‌های توسعه برند در دنیای واقعی زیر را در نظر بگیریم:

مثال 1 - آمازون

آمازون در سال 1995 به عنوان یک کتابفروش آنلاین شروع به کار کرد.

اما پس از آن شروع به فروش آنلاین محصولات دیگر مانند اسباب بازی، لوازم الکترونیکی و غیره کرد.

امروزه آمازون یکی از بزرگترین پلتفرم های تجارت الکترونیک را دارد و با استریم، فناوری و سایر خدمات سروکار دارد.

این گزارش از بلومبرگ رشد چشمگیر این شرکت را از ابتدا نشان می دهد.

در حال حاضر 80 درصد از فروش آنلاین کتاب، 62 درصد از اسباب بازی ها، 51 درصد لوازم اداری و 32 درصد از مواد غذایی و نوشیدنی ها را در اختیار دارد.

مثال 2 - اپل

اپل در ابتدا فقط با کامپیوتر کار می کرد. اما یکی از شناخته شده ترین و قدیمی ترین محصولات آن آی پاد بود که در اصل یک پخش کننده MP3 بود.

این تغییر زمانی اتفاق افتاد که بازار به سرعت در حال تغییر بود و اپل این فرصت را دید که وارد این حوزه فناوری جدید شود.

این گزارش از Statistica نشان می‌دهد که این شرکت تا چه حد با آی‌پاد موفق بوده و تنها در سه ماهه اول سال 2009 بیش از 22 میلیون دستگاه فروخته است.

علاوه بر این، راه را برای عرضه محصولات جدیدی مانند آیفون که بیش از 77 میلیون دستگاه در سه ماهه اول سال 2018 فروخت، محکم کرد.

مثال 3 - استارباکس

مثال خوب دیگر، زنجیره محبوب آمریکایی استارباکس است.

این شرکت در ابتدا به دلیل کافی شاپ های خود در سراسر جهان مشهور شد.

چند سال بعد شروع به فروش نوشیدنی های انرژی زا نیز کرد.

نوشیدنی های انرژی زا به طور طبیعی محصولی متفاوت از قهوه هستند و چیزی نیستند که به طور معمول در کافی شاپ ها پیدا کنید.

با این حال، این شرکت از محبوبیت خود برای فروش چیزی استفاده کرد که بتواند اثری مرتبط ایجاد کند.

هم قهوه و هم نوشیدنی های انرژی زا محرک هایی هستند که برای اهداف مشابه استفاده می شوند. بنابراین پسوند برند کار کرد.

برچسب ها برند ,

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 150
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه